من در این تاریکی پی چیزی هستم...

ساخت وبلاگ

شكلات هايم :)

امروز رفته اي بازار و شكلات غلات خريده اي . كاكائو نخوريد خوب نيست اصلاً چه معني دارد وقتي تو شكلات كاكائويي نمي خوري ، بقيه بخورند؟! :D خيلي هم ضرر دارد:) ولي تو oat choco مي خوري هم خوشمزه است و هم مفيد تازه كالري اش هم كم است :D غير از بي سليقه هاي خانه شما همه دوست دارند :D با شير هم كه كلي خوشمزه مي شود :) اگر رئيس كارخانه اين شكلات بداند تو چقدر تبليغ كارشان را در كوچه و خيابان و اينجا و آنجا كرده اي ، مطمئناً با خوشحالي به سوي ايران روانه شده و شكلات ها برايت خواهند آورد :D

من در این تاریکی پی چیزی هستم......
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : شكلات,هايم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

بچه ها سلام :)  مي خوام يه خوراكي رو معرفي كنم كه خيلي خيلي خوب و مفيد و خوشمزه است . شايد خيلي هاشنيده باشن وشايد خيلي ها هم نشنيده باشن :) اين خوراكي ، يه گياهيِ به اسم " كينوا" كه به خاويار گياهي هم معروفِ  . قيافش تقريباً شبيه جو ولي وقتي مي پزه يه ذره بي ريخت ميشه  :D تقريباً شبيه خاويار واقعي هستش  :) پروتئينش با پروتئين گوشت قرمز برابري مي كنه . سرشار از فيبر و آهن و كلسيم و منيزيم و خلاص من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : توصيه,پزشكي, نویسنده : 6othername4 بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

امروزم :)

هميشه سعي مي كني برنامه ي تغذيه ي سالمي كه براي خودت و طبق مطالعاتت تعيين كرده اي ، رعايت كني . آمّاااا امروز خراب كردي :D ساندويچِ مغز و زبان آخه؟؟؟؟ انقدر چرب؟ :D چراا واقعاً؟ دوغ؟ دوغي كه اصلاً برايت خوب نيست :/ گند زدي دورت بگردم گند :D يك روز اشكال دارد؟ :D گاهي اوقات لازم است آدم از خط قرمزهايش عبور كند :)

من در این تاریکی پی چیزی هستم......
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : امروزم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

اين روزهايم :) گاهي اوقات دوست نداري بنويسي ، دوست داري حرف بزني ، دوست داري صدايت را ضبط كني و بارها و بارها گوش كني . گاهي اوقات دوست داري هر آنچه را كه ميبيني ، بنويسي ولي احساس مي كني كه احساست در نوشتن جا نمي شود...مثل حالا ! ساعت ١٨ و تو ساعت ١٩:٤٥ دقيقه وقت ملاقات داري با دكترِ عزيز و مهربان :) خانه بوي علي كافه كاراملي گرفته خوشبوي خوشبوي خوشبو .. ليوان را نزديك مي كني به بيني و نف من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : روزهايم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

به وقتِ نيمه شب هايم :) زن داداش جانِ مهربان و دوست داشتني ، برايت يك هديه ي عالي آورده يك هديه ي دوست داشتني :) چيزي كه همه ي قسمت هايش را دوست داري ... يك شمعِ گلدان طورِ خوش بو كننده ي قشنگ با فيل هاي سفالي رويش كه اصلاً نميشود برايش اسم گذاشت بس كه همه چي تمام است :D تو كه اسمش را گذاشتي همه چي تمامِ خوشبو :)) مكانش هم روي ميز گوشه ي اتاق است و براي تنها نماندنِ فيل هايش ، فيلي كه پسرع من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : وقتِ,نيمه,هايم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

ناراحتي هايم :( اگر شخصِ جواني راكه پشت چراغ قرمز گل مي فروشد يا اگر شخصِ سالمندي كه با التماس جوراب مي فروشد و يا اگر كم شعوري و كم ادبي مردم و خيلي چيزهاي ديگر را ببينم خيلي ناراحت مي شوم و غصه مي خورم ولي همه ي اينها در مقابلِ ديدنِ شخصِ عقده اي برايم ناراحت كننده نيست :( واقعاً متأسف مي شوم و سكوت مي كنم :/ يعني واقعاً چقدر عقده بايد در يك آدم جمع شود كه در اين سن اين شده باشد؟ در اين ج من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : ناراحتي,هايم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 12:40

سفرنامه هايم :) لباس محلي پوشيده مثل لباس مادرش ، روسري اش را پشتِ گردنش گره زده مثل مادرش ، در ميان شاليزار اين طرف و آنطرف مي دود ، دقيقاً پا به پاي مادرش ... مادرانه ها هميشه مادرانه هستند ، چه در شلوغي ها و آلودگي هاي شهر ، چه در آرامش و لطافتِ روستا :) دوربين را كه دستت مي بيند ، لحظه اي مي ايستد و با تعجب نگاهت مي كند :) مي روي جلو به مادرش سلام مي كني ، مادرش با خوشرويي و آن لهجه ي قشنگش ج من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : سفرنامه,هايم, نویسنده : 6othername4 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 19:07

گاهي اوقات فقط دوست داري بنويسي ، همان لحظه هايي كه يك كاغذ و خودكار برميداري با يك ليوان چاي  و فقط دوست داري بنويسي . نه اينكه متن هاي قشنگ بنويسي ... نه اينكه شعر بنويسي ها نه اصلاً ... شايد حتي جمله بندي هايت هم اشتباه شود ، شايد جمله هايت فعل نداشته باشد ، نهاد نداشته باشد ... يك صفحه را پُر مي كني و بعد تازه مي فهمي چقدر ذهنت شلوغ پلوغ بوده ! گاهي اوقات لازم است تراوشات ذهنت را بنويسي .. چاي را با قند نمي خوري اصلاً از بچگي نمي خوردي ولي ... گاهي اوقات لازم است چاي را با قند بخوري .. يك مشت قند بريزي در ليوانِ چاي و هم بزني وبعد آنقدر حواست پَرتِ شيرينيِ مزخرفِ قند مي شود كه چند لحظه اي من در این تاریکی پی چیزی هستم......ادامه مطلب
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : لحظه, نویسنده : 6othername4 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:27

.My dark days made me strong Or maybe I already was strong and they made me prove it

Emery Lord

من در این تاریکی پی چیزی هستم......
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6othername4 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:27

مثل برق و باد :)

فيلم " دو نفر و نصفي " را تلوزيون نشان مي دهد . پدري با تعجب نگاه مي كند " اينا چقدر جوون بودن "  . مي گويي " مال سال ٧٠ . من تازه دو سال بعدش به دنيا اومدم :D " مي گويد " بيست و چهار سالت شد رفت :D " !!! " نه ديگه هنوز مونده تا بيست و چهار سالگي اووووم سه ماه :DD " . فكر مي كني تعارف كه با خودت نداري ، بيست و چهارسالت شد . چه تصميم هايي كه نذاشتي براي بيست و پنج سالگي :/ يعني فقط يك سال مانده؟ كاشكي مي گفتي سي سالگي كه شش سال مانده بود حداقل :( :DD 

من در این تاریکی پی چیزی هستم......
ما را در سایت من در این تاریکی پی چیزی هستم... دنبال می کنید

برچسب : مثل,برق,باد, نویسنده : 6othername4 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 15:27